۱۳۹۳ فروردین ۵, سه‌شنبه

صد سال به این سالها




سال نو همه مبارک. صد سال به این سالها که روز پنجم عید خبر کشته شدن سرباز مرزی را می شنویم، اون هم تو کشوری که برای همه جهان شاخ و شونه می کشه ولی از پس یک گروه شورشی بر نمیاد. صد سال به این سالها که جمشید رفت و راحت شد. جمشید بچه زاهدان بود و اگر نمی رفت، شاید از زور بی کاری دست به قاچاق می زد و مثل اون پانصد و ششصد تایی که هر سال اعدام می شوند، بی نام و نشان اعدام می شد و کسی هم صدایش در نمی آمد. صد سال به این سالها که جمشید رفت که اگر می ماند شاید یکی از این روزها اسمش وسط صد و خورده ای کشتههای جاده های مرگبار و ماشین های قاتل گم می شد و کسی صدایش در نمی آمد. جمشید اگر می ماند شاید می شد مثل شهریار علی آبادی که چهار سال است اسیر دست دزدان دریایی شده و کسی اسمش را هم نمی دانند. نکته جالب قضیه آنجاست که پاکستانی ها خیلی سریع هموطنانشان را آزاد کردند اما ایرانی های با غیرت و با فرهنگ هیچ کاری نکردند. صد سال به این سالها که جمشید رفت و راحت شد و حداقل چهار نفر اسمش را شنیدند. رسانه های دولتی اسمش را گذاشته اند شهید. جیش العدل هم اسم کشته هایش را می گذارد شهید. یکی نوشته بود همه اعضای جیش العدل را باید در ملا عام اعدام کرد. نمی داند که جمهوری اسلامی زورش فقط می رسد که دزدهای خورده پا را برای پنجاه هزار تومان ناقابل در ملا عام اعدام کند. جرات اعدام کله گنده ها در ملا عام را ندارد. عبدالمالک ریگی که سرکرده همه اینها بود را در خفا در زندان اوین اعدام کردند، اگر که اعدام کرده باشند.

به هر حال سال نو را به همه عزیزان در سراسر میهن اسلامی تبریک نمی گوییم چون دهه فاطمیه می باشد و هموطنان عزیز بهتر است مابین اینکه منتظر کشته شدن بقیه سربازهای اسیر هستند، برای آگاهی از وضعیت تعلق یا عدم تعلق سبد کالا هر چه زودتر به سایت زیر مراجعه کنند.

www.bekeshpaien.com 

۱۳۹۲ اسفند ۲۴, شنبه

کل خاک ایران به یک زن عرب بخشیده شد


سوال اینجاست این بابایی که کل ایران را بخشیده به یک زن عرب، چرا نقشه را عوض نکرده بنویسه خلیج ع.ر.ب.ی.! این عکس به خوبی طرز فکر بر و بچ ولایت مدار را نشان می دهد. همه دارایی های مملکت داره صرف ماجراجوی های آقایون در سوریه و لبنان و فلسطین و عراق و ونزوئلا و غیره می شود. در مقابل سر یک ایرانی برای هفتاد هزار تومان ناقابل بالای دار می رود. سردار سپاه حفظ سوریه را مهمتر از حفظ خوزستان می داند. و همه اینها پوششی است برای دزدی هایشان.

 

 خیلی خلاصه فرزند پیغمبر ادعای مالکیت نصف یک روستای حاصلخیز به ارزش تقریبی پنچاه هزار درهم را داشته ولی خلیفه این ادعا را رد می کند و چون فاطمه شاهد کافی نداشته، کارگرانش را از این ملک بیرون می کنند.

۱۳۹۲ اسفند ۲۱, چهارشنبه

گوهر عشقی مستضعفی که با فوتوشاپ هم پاک نمی شود






گوهر عشقی یک پدیده خاص یا حداقل نماینده یک بخش خاموش و فراموش شده جامعه ایران است. گوهر عشقی به خوبی ثابت کرده است که ستار هر آنچه از پایداری و شجاعت می دانست، همه را از مادرش آموخته بود. مادری که از پای ننشست و خونخواهی پسرش را می کند و توانست تصویری که  جمهوری اسلامی از قشر فقیر جامعه ارائه می کند را در هم بشکند. جمهوری اسلامی سه دسته فقیر تعریف می کند. دسته اول آدم های خوب که بر اثر یک کلاهبرداری یا بلای آسمانی دچار فقر شده اند ولی با توکل به خدا و دعا کردن زندگی را می گذرانند و احتمالا مسئولین به زودی و هنگام شکوفه زدن گل های نی به کمکشان می شتابند. این  آدم های خوب بی عدالتی را می بینند ولی چون می دانند کاری از دستشان بر نمی آید سکوت می کنند. دسته دوم آدمهای بد یا به تعریف جمهوری اسلامی اراذل و اوباشند که تاب و تحمل شان را از دست داده اند و برای نجات از فلاکت راه خلاف را پیش گرفته اند ولی چه فایده که در نهایت سرشان برای چند ده هزار تومان بالای دار می رود. در نهایت هم آدمهای زشت که برای چندرغاز پول و ذره ای امکانات عضو بسیج می شوند تا از این راه به نان و نوایی برسند و حاضرند هر کثافت کاری و خلافی را با کمال میل انجام دهند که نمونه اش در نهایت می شود همین محمود احمدی نژاد. امثال ستار در این دسته بندی ها قرار نمی گیرند. ستار بی عدالتی را دید و نتوانست سکوت کند و به جای اینکه راه کج برود دست به قلم برد تا بقیه را هم آگاه کند. و آگاهی مردم نقطه ضعف همه حکومت های خودکامه است.
دیروز بنده را تهدید کردند به مادرت بگو به زودی رخت سیاه باید بپوشد، دهان گشادت را نمی‌بندی می‌گویم کاری انجام نمی‌دهم که لازم به بستن دهانم باشد می گویند وراجی زیاد می‌کنی، می‌گویم چیزی که می‌بینم ومی شنوم را می‌نویسم، می گویند هرکاری بخواهیم می‌کنیم هر رفتاری را انجام می‌دهیم، شما باید خفه شوید و  اطلاع رسانی نکنید وگرنه خفه خواهید شد بدون نام ونشان! بدون اینکه کسی بداند چه برسر شما آمده!
خفه کردن امثال ستار برایشان تازگی نداشت و براحتی صدای ستار را بریدند. اما بی نام و نشانش نتوانستند بکنند. ستار مادری دارد که نمی گذارد پسرش فراموش شود. جمهوری اسلامی خیلی ها را خفه کرد اما گوهر عشقی پدیده خاصی است. گوهر عشقی همان مستضعفی است که جمهوری اسلامی بنا داشت نجاتشان دهد. همان مستضعفی است که دستمایه عوام فریبی جمهوری اسلامی می شود. مثله کردن فروهر ها و دیگر فعالان سیاسی اجتماعی ساده است چرا که به اینها راحت می توانند انگ بچسبانند. اما گوهر عشقی چه؟ مادری است رنجدیده که فرزندش را به ناحق زیر شکنجه کشته اند. خونخواهی پسرش را می کند. تکیده است و چادر به سر دارد و از تمام جهات همان مستضعفی است که جمهوری اسلامی قرار بود نجات دهد. همان مستضعفی است که رهبری می خواهد ادایشان را با دمپایی پاره در بیاورد. نه می توانند بازداشتش کنند. نه بر سر خون پسرش معامله می کند. نه از کسی می ترسد و نه چیزی برای از دست دادن دارد. نه می توانند صدایش را ببرند. نه می توانند بدبختی اش را ربط بدهند به آمریکا و اسراییل و حکومت پهلوی. کار به جایی رسید که مقام بلند پایه اتحادیه اروپا، کاترین اشتون به دیدارش می رود. نام این شیر زن دیگر حتی با فوتوشاپ هم پاک نمی شود.

ستار بهشتی یک وبلاگ نویس غیر حرفه ای بود و وظیفه همه وبلاگ نویسان است که از او و مادرش حمایت کنند. که اگر سکوت کنید همین شتر به زودی بر روی شما هم خواهد خوابید.

۱۳۹۲ اسفند ۱۸, یکشنبه

خزینه، دوش، مدرسه، دانشگاه، شطرنج، تنیس، شمشیربازی و ....



اوایل انقلاب یه ارمنی میفته زندان، ازش می پرسند چرا آوردنت اینجا؟ میگه خودمم نمیدونم! من یه ساندویچ فروشی دارم، بعد از انقلاب چند نفر یک عکس آوردند تو مغازه گفتند: این عکس رو بزن روی دیوار/ عکس امام بود، ماهم عکس رو چسبوندیم/ یه مدت بعد همونا یک عکس دیگه آوردند گفتند: این رو هم بچسبون! عکس بنی صدر بود؛/ بعد از یه مدت چندنفر اومدند گفتند: عکس اون جاکش رو بیار پایین/ من پرسیدم کدومشون رو؟ که دیدم منو گرفتند آوردند اینجا (منبع)
 
این داستان برای خیلی از قوانین اسلامی اتفاق افتاده، نه فقط در دوره جمهوری اسلامی که در کل دوران اسلام. و چه بسیار مجتهدینی که در ازای دریافت کمی پول فتوا صادر می کردند. اصولا ذات اسلام (و کلا همه دینها) طوریه که قوانینش را با توجه به جامعه به روز می کنه. اگه قوانین شان را به روز نکنند، به تدریج حذف می شوند. وقتی به گذشته نگاه کنیم می بینیم که بعضی از این ممنوعیت های دینی چقدر مسخره و بی اساس یوده اند و صد البته بعضی از آزادیهای دینی. برای نمونه لیستی از این ممنوعیت ها در زیر آمده است. 

دوش آب
اصل جرقه نوشت این موضوع از اینجا شروع شد که من متن جنبش خزینه را خواندم. حتما بخوانیدش. 


مدارس جدید دخترانه
یکی از موارد مخالفت روحانیون با رضا شاه گسترش مدارس دخترانه بوده است. در کمال تعجب هنوز هستند کسانی که فکر می کنند مکتب خانه برای دختران بهتر از مدرسه است(اینجا). اصلا چه دلیلی دارد دختر درس بخواند. موارد درسی دختران در مکتب خانه ها عبارتند از: قرآن، احکام اسلام، صرف و نحو عربی، گلستان و بوستان و روضه. و عملا راهیابی دختران به مرحله بعدی که همان حوزه باشد غیر ممکن بوده. 



دانشگاه
دانشگاه های ایران به عنوان مهمترین سنگر مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی به مدت دو سال در اوایل انقلاب تعطیل شدند و پس از تصفیه کامل اساتید و دانشجویان منتقد حکومت دوباره بازگشایی شدند. در این تصفیه خیلی از اساتید با تجربه و سرشناس از دانشگاه اخراج شدند. انقلاب فرهنگی چنان ضربه ای به بدنه علمی دانشگاه زد که هنوز می توان به راحتی آثار آن را در دانشگاه های کشور مشاهده کرد. و ناگفته پیداست که همه این حذف های سیاسی به بهانه دین انجام شد.(منبع)


شطرنج
شطرنج بدون شک یکی از مفیدترین و سالم ترین ورزش هاست. این ورزش پس از انتقادات تند آيت‌الله خامنه‌ای در نماز جمعه ممنوع شد و این ممنوعیت تا سال 1369 ادامه داشت. (منبع و منبع)


تنیس
اعضای کمیته انقلاب ورزش تنیس را به خاطر قرمز بودن زمین آن و طاغوتی بودنش ممنوع اعلام کردند. 


بوکس
ورزش بوکس تا سال 1368 ممنوع بود و نمایش آن در تلویزیون همچنان ممنوع است و بوکس زنان نیز باید فعلا منتظر بحث های شرعی باشد. 


شمشیر بازی
این ورزش هم از سال 1359 تا 1369 تعطیل بوده است. البته تعطیلی شمشیربازی کمی عجیب به نظر می رسد با توجه به اینکه شمشیر جایگاه ویژه ای در گسترش دین اسلام داشته و دارد. البته شاید چون در ورزش شمشیر بازی خونی ریخته نمی شود، توهین به شمشیر به حساب بیاید. 


المپیک
جمهوری اسلامی از فرستادن ورزشکاران به المپیک مسکو 1980 و لس آنجلس 1984 خودداری کرد. 


ویدیو خانگی
ویدئو خانگی تا سال 1372 در ایران ممنوع بود و در سال 1372 وزیر ارشاد وقت، قانون آزادی ویدئو را ابلاغ کرد.(منبع)


موسیقی
هنرمندان و خوانندگان زیادی در سالهای پس از انقلاب برای مدتی ممنوع الکار بوده اند برای نمونه اکبر گلپایگانی و فرهاد مهرداد  تنها دو نمونه ازخوانندگان محبوب پیش از انقلاب که در فاصله سالهای 58 تا 1372 در ایران فعالیتی نداشتند یا بسیاری از خوانندگان که مجبور به ترک وطن شدند. البته مواردی هم بودند مثل گوگوش یا پرویز یاحقی که سکوت در ایران را به غربت ترجیح دادند. التبه جمهوری اسلامی همچنان با موسیقی سر کج دارد. سازها را در صدا و سیما نشان نمی دهند و هنوز هم هنرمندان برای برگزاری کنسرت با مشکل مواجه می شوند.



در ادامه مواردی ذکر شده اند که همچنان ممنوع هستند.

آب پاشی
اصولا آبپاشی آزاد است ولی چون ممکن است ابزار دست ضد انقلاب شود پس مستحب مکروه است که حرام باشد.  


صدای زن (هایده، زندگی)
دوچرخه سواری زنان
شنا در ماه رمضان (در طول روز) 
شادی در ماه محرم، دهه (سه تا دهه) فاطمیه و بقیه روزهای شهادت و وفات(برای نمونه ممنوعیت جشن های عید در یزد)
رقص (البته رقص های محلی شامل این قانون نمی شوند.) (این رقص زیبا را از دست ندهید)
مشروبات الکلی
همجنس گرایی

دوستی با جنس مخالف
ماهواره
اینترنت و شبکه های اجتماعی مثل فیسبوک و توئیتر و سایت های خبری لهستان(!!!!)

 

آزادیهای مشروع
البته جمهوری اسلامی در زمینه آزادی های غیر معقول هم پیشرو است و در ادامه می توانید تنها مشتی از این آزادی ها را ببینید.
اعدام در ملا عام
تعدد زوجین
زنا (صیغه ساعتی)
حمل اسلحه برای مداحان
قمه
رشوه
پول زیر میزی برای دکترها