۱۳۹۲ مهر ۷, یکشنبه

،کسی که از روی اموال مردم با تانک رد می شود



حتما خیلی راحت می تواند از روی خود مردم با وانت رد شود.

به احتمال زیاد طراح و مغز متفکر ایده رد شدن با تانک از روی امواب مردم با مفهومی به اسم رعب و وحشت آشنا نبوده و اصلا مغزی نداشته که بخواهد آثار روانی و اجتماعی این حرکت را درک کند. نکته مهم اینجاست که چرا چنین کسی در مقام فرماندهی و رهبری یک گروه با تجهیزات ذرهی قرار می گیرد. این فرد به راحتی آب خوردن می تواند با خودرو از روی نویسنده این وبلاگ یا هر شخص منتقد دیگری رد شود. آنهم نه یک بار، نه دو بار، بلکه سه بار.  
کرمکی

۱۳۹۲ شهریور ۳۱, یکشنبه

ماجراهای مجید کچل سیگاری


چند هفته پیش مقاله ای به دستم رسید که نویسندگان در بخش تقدیر و تشکر آن شوخی نادرستی کرده بودند. خیلی از این شوخی ناراحت شدم و در مورد آن در وبلاگم خیلی کوتاه نوشتم و از تاثیرات منفی چنین حرکتی  بر جامعه علمی کشور گفتم. پس از مدتی یکی از نویسندگان مقاله جوابیه ای در زیر وبلاگ من نوشت ولی این سوال برای من باقی ماند که چرا باید از کسی با اسم مستعار در مقاله تشکر کرد. البته از جواب نویسنده خوشحال شدم چرا که نشان می دهد که نویسندگان مقاله دارای شخصیت غیر علمی نیستند، همچنین کسان دیگری هم هستند که نسبت به این مساله حساسیت نشان داده اند و حتی با ویراستاران آن مجله تماس گرفته اند و نویسندگان مقاله مجبور شده اند بارها توجیه کننده حرکت نه چندان شایسته شان باشند (اینجا و اینجا برای نمونه). البته من به پیگیری این موضوع علاقه مند شدم و پس از کمی جستجو آشکار شد که بخش تقدیر و تشکر این مقاله غوغایی در فضای مجازی به پا کرده است و بسیاری هم از این حرکت حمایت کرده اند و آنرا به پای شوخ طبعی ایرانیان و یا انتقام گیری از سختگیری مجلات علمی برای چاپ مقالات ایرانی گذاشته اند. البته واکنش جامعه علمی و کسانی که تاثیر چنین عملی را درک می کنند متفاوت است. برای نمونه می توانید پاسخ هایی که به نظر من در سایت اساتید علیه تقلب داده شده را نگاه کنید.
به هر حال پس از کمی جستجو متوجه شدم که این دوستان مقاله دیگری را نیز به همین سبک منتشر کرده اند و در این مقاله از یک لفظ رکیک به لهجه اصفهانی (دادا کوجادس) استفاده شده. چاپ مقاله علمی مثل وبلاگ نوشتن نیست که اسمش را بگذاریم "کرمکی"!
"نویسندگان از مجید کچل سیگاری، سعید صابونات پا انجیری و محسنی دادا کوجادس برای حمات از این تحقیق تشکر می کنند."
عکس زیر هر دو مقاله را نشان می دهد و می توان در آدرس داده شده مقاله را نیز مشاهده کرد. 
 http://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S1386947710005898

http://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S1386947710006648# 



در نهایت باید عرض کنم که کار این دوستان در مقابل زشتی هایی که جامعه علمی کشور با آن دست و پنجه نرم می کند، شاید ناچیز باشد (برای نمونه این سایت برای چاپ پولی مقاله یا مقاله به کمک امام زمان را ببینید) و یکی از اساتید قدیمی دانشگاهی می گفت ای کاش در کنار این همه درس ریاضی، اخلاق اسلامی، زمین شناسی الهی و هندسه، یک واحد درس اخلاق مهندسی ( ایشان از اساتید مهندسی بودند) به دانشجویان ارائه می شد. درسی که در خیلی از دانشگاه های دنیا مرسوم است و در آن اثرات منفی و مجازات های تخلفات علمی را به دانشجویان گوشزد می کنند.

کرمکی 


۱۳۹۲ شهریور ۲۲, جمعه

شوخی زشت علمی اساتید جوان ایرانی



مدرک گرایی در ایران و افتضاح های علمی پی در پی سیاست مداران ایرانی از یک طرف و بی تفاوتی مراجع قضایی نسبت به پیگیری این مسایل باعث شده که علاقه محققین ایران نسبت به نشر مقالات ارزشمند کمتر شود. از طرفی مشاهده می شود که مسئولان آموزش عالی کشور، تعداد مقالات چاپ شده در نشریات علمی را همچون مدالی بر سینه خود می کوبند. چاپ تعداد زیاد مقاله کپی برداری شده ودزدی از طرف ایرانیان ضرر سنگینی به دانشمندان کشورمان می زند و راه همکاری و تبادل نظر دانشمندان و اساتید ایرانی با همکاران خارجی شان را دشوارتر می کند. 

یکی از اساتید جوان دانشگاه شهرکرد در سال 2011 مقاله ای را به کمک دو نفر از دانشگاه آزاد به چاپ رسانده است. در قسمت تقدیر و تشکر مقاله نوشته شده است:
"نویسندگان از مجید کچل سیگاری قبلا، مجید کچل بی سیگار فعلا، سعید صابونات آب و حموم بر و بچ و محسن مارانگونی  برای حمایت از این تحقیق تشکر می کنند."
در نگاه اول شاید این نوشته تنها یک شوخی به نظر برسد ولی تاثیر منفی اینگونه شوخی ها بر بدنه علمی کشور چنان سنگین است که تا مدت ها نمی توان اعتماد جامعه جهانی را دوباره جلب نمود. عکس این مقاله را می توانید در زیر ببینید. 


لینک این مقاله در سایت معتبر علمی ساینس دایرکت.

امیدوارم آگاهی از نتیجه سنگین چنین رفتارهای زشتی و برخورد مناسب با نویسندگان این مقاله جلوی تکرار اینگونه تخلفات را بگیرد. 

و این داستان ادامه دارد :

ماجراهای مجید کچل سیگاری